Wednesday, June 01, 2005

يادم مياد ۱۰-۱۱ سالم بود که مامانم گريه کنان از مطبش برگشت و گفت دکتر کاظم سامي را به طرز وحشيانه اي به قتل رساندند. من نمي دونستم دکتر سامي کيه و چرا کشته شده فقط مي دونستم که همه اطرافيان شک نداشتند که کار کار حکومت فخميه روحانيت بود. دقيقا کي و چراش را در اواخر دهه ۶۰ کسي نمي فهميد. از وقتي اين شخصيت شخيص احمدي نژاد شد شهردار تهران -به لطف عدم مشارکت مردم شريف تهران در انتخابات شوراها- هي از اينطرف و اونطرف مي شنيدم که اين حاجي توي قتل دکتر سامي نقش اصلي داشته -البته در هماهنگي با مقامات بالا- بلاخره امروز ديدم ابراهيم نبوي تو زندگي نامه طنزي که براي احمدي نژاد نوشته يک اشاره صريحي به دکتر سامي کرده. خيلي خوشحال شدم که قاتل را پيدا کرديم در حال تلاش براي رييس جمهور شدن...!!! کاش يک خبرنگاري از فرصت استفاده کنه و ازش بپرسه که نظرتون در مورد اين شايعات چيست؟ ببينيم چه شکلي تکذيب مي کنه
نبوي نوشته: احمدی نژاد علاقه زیادی به نابودی استعمارپیر یعنی انگلیس داشت. به همین دلیل بود که به انگلیس رفت تا در آنجا هم درس آسفالت بخواند و هم با امپراطوری پیر انگلیس بجنگد. ..اما این کار بسیار دشوار بود، چون او باید تمام درس ها را به زبان انگلیسی می خواند، او شش ماه تلاش کرد تا با زبان انگلیسی اشنا شود، اما این کار به دلیل اینکه قلبش برای پابرهنگان می تپید به سختی صورت می گرفت. به همین دلیل به این نتیجه رسید که باید زودتر به وطن بازگردد و به زبان فارسی به مردم خدمت کند. او به وطن بازگشت، در حالی که قلبش می تپید. در همین روزها بود که در اثر تپش شدید قلب او دکتر کاظم سامی کشته شد. این امر نشان می داد که دکتر احمدی نژاد تا چه حد توانسته است علاوه بر آشنایی با آسفالت با برنامه ریزی های امنیتی هم آشنا شود. و سپس برای آسفالت کردن دهان مردم اردبیل استاندار این استان شد
بعد از دوم خرداد احمدی نژاد نیز پیام دوم خرداد را درک کرد. به همین دلیل از اردبیل به تهران آمد و به فعالیت های علمی خود ادامه داد. وی که قبلا در مورد دکتر سامی نیز فعالیت های علمی فراوانی کرده بود، این بار تصمیم گرفت شهردار تهران شود. انتخابات شوراها برگزار شد. هیچ کس در انتخابات شرکت نکرد. در نتیجه احمدی نژاد شهردار تهران شد