خوب از اين لحظه به بعد آماده دريافت انواع فحش و بد و بيراه هستم. معين با يک بيانيه خيلي خوب و کمي هم آرماني به رقابت انتخابات رياست جمهوري بازگشت. در اين مدت ۱۰۰۰ بار استدلال طرفين اين دعوا را شنيده ايد. به نظر من اکثريت هر دو طرف هم به ايران علاقه مند هستند هم خواستار استقرار دمکراسي و تامين حقوق و آزادي هاي ملت و پيشرفت و کاهش فشارهاي اقتصادي هستند. اما هر کدام براي رسيدن به اين اهداف راه حل هاي متفاوتي دارند. يک طرف مي گويد تجربه خاتمي و ساختار قدرت در نظام ثابت کرده که راي دادن بي معني ست و منتخب ملت هيچ کارست و ما با راي دادن به مشروعيت نظام مي افزاييم. طرف ديگر با پذيرش اين واقعيت که خاتمي خيلي فرصت ها را از دست داد؛مي گويد که تغيير شرايط نياز به پشتکار و تداوم دارد و تحويل دولت به آدم کشهايي مثل هاشمي قاليباف و لاريجاني فقط اوضاع را خرابتر مي کند. راي دادن به اصلاحطلب ها در عين انتقاد از آنها مي تواند در بلند مدت آزادي را نهادينه کند و در ضمن ايران را از خطر حمله نظامي برهاند. خلاصه اينکه من اگر دکتر معين تاييد نمي شد شرکت نمي کردم ولي به عنوان کسي که در سن ۲۰ سالگي ۶۳ روز دهنم تو زندان اطلاعات سرويس شده؛ در اين ۳ هفته از همه دوستام تو ايران و فک و فاميلم خواهش خواهم کرد که کمي نارضايتي هاشون را فراموش کنند و فضاي ياس اطرافشون را به اميد به آينده تبديل کنند و روز ۲۷ خرداد با راي به معين يک قدم کوتاه براي آزادي و اصلاحات بردارند(يا به روش صدا و سيما مشت محکمي به دهان خامنه اي بزنن) تبصره: در مورد رفتن به پايتخت فخيمه کانادا-اتاوا- و راي دادن؛ من شخصا ممکن است که اون وقت کانادا نباشم ولي چند تا از بچه ها دارند از حالا روي گرفتن اتوبوس و اين حرفها کار مي کنند. با خط قرمز تماس بگيريد ايشون تو جريان هستند
<< Home