Monday, April 11, 2005

حياش ما رو کشته.

دکتر شيرزاد؛ هم پنج-شش سال(تصحيح شد)همسايه ما بوده هم استاد خودم بود در دانشگاه صنعتي نصف جهان و هم اصلاح طلب ترين کانديداي مجلس ششم از نصف جهان که ما خيلي براي انتخابش وقت گذاشتيم. يادم مياد که توي دو سه سال اول رياست جمهوري خاتمي دکتر شيرزاد سر چيزهاي کوچيک و بزرگ با راستي هاي دانشگاهمون درگير مي شد؛ اين را وقتي متوجه شدم که يکي از موارد بازجويي من اين بود که هي مي پرسيدند" دکتر شيرزاد چه خطي به شما ها داده؟" يکي از کارهاي با مزه اي که دکتر مي کرد اون اوايل اين بود که وقتي هيچ نشريه اي نبود؛عين وبلاگ نويسي ورمي داشت يک مقاله مي نوشت و مي زد به پشت در دفترش توي دانشکده فيزيک. اين بچه راستي هاي جامعه اسلامي هم تا خبر دار مي شدند از اين سر دانشگاه مي رفتند اون سر دانشگاه که مقاله را بخونند و يک گيري بدهند.... خلاصه دکتر بعد از مدتها وب لاگش را راه انداخته و امروز با لحني شبيه آنچه توي مقاله هاي ديواري هفت سال پيش مي نوشت به خاتمي گيرداده