Saturday, August 13, 2005

عجب حكايتي شد اين استراليا! اول كه با راديو ملي اي. بي.سي شون يك مصاحبه كردم. بعد هم از روي عصبانيتي كه از عشق و عاشقي هاي كانادا و بريتانيا! داشتم چند تا تيكه خوش قد و بالا توي شهر سيدني پيدا كردم كه هر شب يك مخي با چت مي زنم و حالا هم كه به زحمت خانم صدر- گوينده راديو- رگ نوه آخونديم بيرون زده و در يك مصاحبه مفصل يك ساعت وراجي كردم. اين يكي البته فارسي است و با بخش فارسي راديو استراليا- يك چيزي توي مايه بي بي سي فارسي فقط اسمش مي شه اس.بي.اس فارسي- انجام دادم. اينقدر اين منبر طولاني شده كه دارند در چهار قسمت پخشش مي كنند. ولي يك حسن داشت كه خيلي خودموني حرف زدم. خلاصه حالا اين بخش اول