Wednesday, August 03, 2005



از پايتخت آمريکا به پايتخت ايران: ۱۲ مرداد خاتمي مي رود. مي دونم که ما ايرانيان همه چيز در فرهنگ سياسيمون از بالا به پايين است و تغيير نظام ها و شاهان و حتي رييس جمهورها در ديد بسياري از مردم به عنوان وقايعي مهم و سرنوشت ساز تلقي مي شود. من ۱۲ مرداد ۱۳۸۴ را اما روزي مهم مي دانم نه از اينجهت! بلکه به اين دليل که خاتمي را نماد دوراني مي دانم که آغاز حيرت انگيز و پاياني غم انگيز داشت. براي نسل من که در روزهاي انقلاب متولد شد و در ۱۸ سالگي به لبخند؛ متانت؛ تواضع و انسانيت خاتمي در برابر تحکم و خشونت اوباش آقاي علي خامنه اي راي داد؛......... خاتمي و دورانش نماد و سمبل "ما مي توانيم" يا به کلامي ديگر سمبل "اعتماد به نفس نو يافته ملي" شد. اينکه چرا و چگونه چنين شد را بارها گفتند و نوشتند و خواهند نوشت. آنجه که براي من اين روز را مهم کرده است اونس و علاقه اي بود که با خاتمي به ايران و ايراني پيدا کردم و امروز به تاسف و نگراني وحشتناک براي آينده کشور تبديل شده است. روز تلخيست و تلخ تر هم خواهد شد