Wednesday, March 09, 2005

قربون آقاي مزروعي نماينده سابق مجلس برم که شهروند نصف جهاني=اصفهاني بودنش را در جاي جاي وبلاگش به اطلاع عموم مي رساند؛ ايشان امروز نوشته اند: واقع اينكه براي گذران زندگي سخت گرفتار كارم و بخشي از اوقاتم نيز به فعاليت در نهادهاي مدني به صورت مفت و مجاني مي‌گذرد(‌ كه به قول برخي عقلا، نه به درد دنيا مي‌خورد و نه به درد آخرت!). هيچ وقت يادم نميره يک روز رفته بودم ستاد انتخابات کنار هتل کوثر(کوروش سابق) که ديدم جناب مزروعي پاشنه کفشش را خوابانده و وضو گرفته از دستشويي بيرون مي آيد؛ به شوخي گفتم جناب مزروعي اين بچه هاي شيک اين دور و زمونه اين مدل کفش پوشيدن را ببينند راي نميدهند ها؟ با همان لهجه اصفهاني گفت: مگه مدلش چشه؟ تازه کسي که مي خواد برا مدلي کفش راي بدد..همون بهتر که ندد.......اين قسمت"كوتاه درباره خودم"هم که آخرشه در مورد سوابق سياسي نوشتند: در مبارزه عليه رژيم استبدادي و وابسته، پهلوي شركت داشته و در اين مسير تا مرز مجروح شدن در تظاهرات و زندان به پيش رفت....يکي به من بگه اين "تا مرز" چه صيغه ايه ديگه؟ يا آدم مجروح شده يا نشده ؛ زندان رفته يا نرفته! ديگه مرزش کجاست را فقط يک اصفهاني ميتواند تشخيص دهد. سه فرزند به نام‌هاي حنيف، حمزه و ضحي هم دارد. فکر کنم حمزه يا حنيف را يک بار توي ولي عصر(مصدق و پهلوي سابق) ديدم؛ بنده خدا را ببينيد و قرار باشه اسمش را حدس بزنيد ميگيد کامبيزي؛ داريوش خلاصه توي اين مايه ها..ناقافل حمزه! از انصاف نگذريم ايشان و آقاي دکتر شيرزاد روي هم رفته روي من يکي را که در ستادشون سال ۷۸ کمک کردم؛ با شجاعت هايي که نشان دادندتوي مجلس سفيد کردند. نتيجه گيري بي ربط: اصفهاني ها خايه دار تر از يزدي ها هستند